Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «زیسان»
2024-04-29@23:02:13 GMT

پشت‌پرده زمزمه بازگشت معین به ایران

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۹۴۲۹۸

پشت‌پرده زمزمه بازگشت معین به ایران

اکبر منتجبی در روزنامه سازندگی نوشت: وزیر ارشاد در جدیدترین اظهارات خود گفته است: معین خواننده ایرانی مقیم لس‌آنجلس می‌تواند به ایران بیاید. او البته برگزاری کنسرت معین را به زمان دیگری و بررسی موضوعات دیگری حواله داده، اما آنچنان که دیروز در حیاط هیات دولت بیان کرد، گفت: «ایشان می‌تواند به ایران برگردد و برای دریافت مجوز هم مانند سایر خوانندگان روال قانونی را طی خواهد کرد».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی نیز خبر داد که «قرار است در‌ها به روی ایرانیان باز شود تا میلیون‌ها ایرانی با امنیت و به راحتی وارد کشور شوند».

مجتبی توانگر، نماینده مجلس ایران نیز با انتشار ویدئویی از معین در توئیترش نوشت: «زمینه بازگشت همه کسانی که دل در گرو مردم دارند را فراهم کنیم».

به نظر می‌رسد که این خبر، یعنی درخواست از معین برای بازگشت به کشور، چراغ سبزی به عموم ایرانیان خارج از کشور به‌خصوص سرمایه‌داران، اقتصاددانان، هنرمندان و خوانندگان است.   نکته‌ای که در این خبر وجود دارد این است که دولت ضدسلبریتی، چگونه به فکر جذب سلبریتی‌ها افتاد؟

تمرکز آن‌ها بر نام معین شاید به این دلیل باشد که او مشکل چندانی برای ورود به ایران ندارد و خواننده سیاسی هم نبوده، اما آیا مساله و مشکل و معضل اساسی ما، ورود ایرانیان خارج از کشور به داخل است یا خروج دسته‌دسته نخبگان و هنرمندان و پزشکان و دانشجویان و طبقه متوسط از کشور؟ اگر صرفاً فقط دعوت از ایرانیان است و بس و هیچ مقدماتی مهیا نشده، باید گفت که دولت در این خصوص نیز مانند کار‌های دیگرش، مسیر اشتباهی را انتخاب کرده است.

به جای آنکه کشور را به سمت توسعه ببرد و امکانات رفاهی را برای تمامی ایرانیان حاضر در وطن فراهم کند، مسیر معکوس را انتخاب کرده است. از این گذشته، علاقه دولت‌های اصولگرا به شوآف و نمایش‌های این‌چنینی بسیار عجیب است. نخبگان داخلی را رها می‌کنند و می‌خواهند برای خوانندگانی، چون معین، سیاوش قمیشی، حبیب و... فرش قرمز پهن کنند. هنوز فراموش نکردیم که حبیب محبیان با چه وعده‌هایی آمد و نهایتاً چه بر سر او آمد و هنوز به یاد داریم در دولت احمدی‌نژاد، در دوره‌ای که رحیم‌مشایی همه‌کاره دولت شد، زمزمه دعوت از خوانندگان چگونه قوت گرفت. حبیب فکر می‌کرد از فردای ورود به ایران، کنسرت برگزار می‌کند و هواداران این «مرد تنهای شب» آزادانه و راحت بلیت کنسرت او را تهیه می‌کنند، اما نه‌تن‌ها چنین نشد بلکه دو سه سال بعد که تمام راه‌هایش به بن‌بست رسید، دق کرد و مرد. 

البته در امر حکمرانی این نکته مهمی است که نباید از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور غافل شد، اما سوال مهم این است که آنان در چه صورت به ایران می‌آیند؟ آن هم در شرایطی که بسیاری ازجمله همین خوانندگان داخلی خانه‌نشین شد‌ه‌اند یا مهاجرت کرده‌اند. ما هنوز به یاد داریم که با استاد شجریان، فرهاد، گلپا و... چطور برخورد شد! اگر می‌خواهیم آن‌ها به ایران بیایند، اولین سول این است که ما چگونه ظرفیت‌های داخلی را افزایش دهیم و چگونه باید کشور را از به سوی  یک همگرایی و شادی ملی تبدیل کنیم؟

بپذیریم یا نپذیریم، متاسفانه جامعه داخلی ما به واسطه اختلافات سیاسی به جامعه‌ای چندپاره و گسسته تبدیل شده است. دولت که وظیفه‌اش افزایش رفاه برای عموم مردم است و باید رفتار و برنامه‌هایش متضمن توسعه کشور، سلامتی و شادی مردم باشد به امور دیگری مشغول شده که او را از مسیر اصلی دور انداخته است. در ابعاد کلان‌تر باید گفت ما خیر عمومی را فراموش کرده‌ایم. دولت‌ها می‌آیند که دولت قبلی را منکوب کنند و افراد و اصحاب خود را به منافع برسانند.

فساد چای دبش اگر در یک دولت دیگری رخ داده بود، واویلا سر داده می‌شد، اما در این دولت، وزیر اقتصاد آن را به یک «تخلف» فروکاست و به‌گونه‌ای سخن گفت که گویی اتفاقی نیفتاده است.

به همین دلیل وقتی دولت از ماموریت اصلی کشور غافل شود؛ وقتی نمی‌تواند نفت خود را در بازار‌های آزاد دنیا به صورت قانونی بفروشد و مجبور شود، تحریم را به لطایف‌الحیلی دور بزند و نفت را ارزان‌تر از حد معمول به واسطه‌ها بفروشد؛ وقتی سرمایه‌گذاری خارجی در ایران فراموش می‌شود؛ وقتی زیرساخت‌های ما نوسازی نمی‌شود؛ وقتی ارتباط و رابطه اقتصادی ما با دولت‌های بزرگ قطع می‌شود؛ وقتی نه‌تن‌ها سرمایه‌ای وارد کشور نمی‌شود بلکه سرمایه‌های موجود نیز مهاجرت می‌کنند و متاسفانه حتی وقتی نمایندگان مجلس در یک بازی سیاسی، خیر عمومی را به فراموشی می‌سپارند و مانع از احیای برجام می‌شوند و قانون می‌گذارند که چنین اتفاقی رخ ندهد، طبیعی است که کشور در دست‌انداز‌های سیاسی و اقتصادی بیفتد و مشکلات ریزودرشتی حادث شود که منجر به اعتراض عمومی شود. متاسفانه موتور توسعه در این دولت خاموش شده است. توسعه مانند خونی است که باید در رگ‌ها و شریان‌های حیاتی کشور جاری باشد. وقتی چنین نباشد، دچار عقبگرد می‌شویم. اگر هر روز نسازیم و نوسازی نکنیم و سازندگی را در پیش نگیریم، طبیعی است آنچه داریم از دست می‌رود. 

حالا به سوال قبلی برگردیم. ایرانیان خارج از کشور در چه صورت به ایران می‌آیند و چگونه می‌توان از ظرفیت‌های مالی و فکری آن‌ها سود جست؟ ابتدا باید استراتژی کلان خود را تغییر بدهیم و باید امنیت اقتصادی را به کشور برگردانیم. سرمایه‌داران مثال معروفی دارند که «سرمایه ترسو است و جایی می‌رود که امنیت داشته باشد». پس ما نیازمند برقراری نوع جدیدی از امنیت هستیم. امنیت در بخش‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیازمند بازتعریف جدیدی است.

از این گذشته، تجربه تلخ حبیب محبیان و خانه‌نشینی افرادی، چون گلپا این سوال را برای هنرمندان و ایرانیان خارج از کشور ممکن است به وجود آورد که با چه تضمینی باید بیاییم؟ وقتی بیاییم و نتوانیم کار کنیم یا از هفت‌خوان صعب و ناهمواری عبور کنیم، چرا باید بیاییم؟ فرض که معین یا شهرام شب‌پره یا سیاوش قمیشی فردا آمدند. وقتی نتوانیم از آن‌ها به‌عنوان یک سرمایه استفاده کنیم، آمدنشان و گوشه اتاق نشستن‌شان چه سودی به حال مردم و دولت دارد؟ آن‌ها باید بیایند که سرمایه‌گذاری کنند، باید بیایند که سودآفرین باشند و باید بیایند که امید و نشاط و شادی بیاورند. پیام آمدن آن‌ها این است. وگرنه سال‌ها استاد شجریان، فرهاد مهراد، گلپا (اکبر گلپایگانی) یا عبدالوهاب شهیدی، ناصر ملک‌مطیعی یا حتی فردین در ایران بودند. آیا توانستیم فرصتی برای کار کردن آن‌ها فراهم کنیم؟ توانستیم فضا را مهیا کنیم که گلپا یا عبدالوهاب شهیدی یا حتی فرهاد یک کنسرت، آنچنان که دوست داشتند، برگزار کنند؟ یا توانستیم مقدمات حضور فردین و ملک‌مطیعی را در فیلمی که می‌خواستند بازی کنند، فراهم کنیم؟ نتوانستیم. بیشتر از آنکه نتوانیم حتی عده‌ای سنگ‌اندازی کردند، عده‌ای هوچی‌گری کردند و عده‌ای نگذاشتند. پس متاسفانه نتوانستیم. نشد. برخی تلاش کردند. اما به نتیجه نرسیدند. پس ما ابتدا نیازمند آن هستیم که وضعیت را در داخل تغییر دهیم. تغییر در داخل، پیام‌های مهمی را به همه ایرانیان داخل و خارج کشور مخابره می‌کند. قبل از آمدن آن‌ها باید خودمان را تغییر دهیم و آنچنان امیدی از آینده خلق کنیم حتی آن‌هایی که درصدد رفتن هستند از رفتن پشیمان شوند.

tags # معین

منبع: زیسان

کلیدواژه: معین ایرانیان خارج از کشور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۹۴۲۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد

این روز‌ها تصاویر تکان‌دهنده‌ای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا به جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایت‌های آمریکا و سردمداران کشور‌های غربی در قبال این جنایت‌ها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیرو‌های امنیتی آمریکا و بازداشت صد‌ها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض رو‌به‌رو شده است.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس شمسعلی طی یادداشتی با عنوان «طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد» در ستون یادداشت روز کیهان نوشت: این روز‌ها تصاویر تکان‌دهنده‌ای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا به جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایت‌های آمریکا و سردمداران کشور‌های غربی در قبال این جنایت‌ها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیرو‌های امنیتی آمریکا و بازداشت صد‌ها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض رو‌به‌رو شده است.

این قیام دانشجویان علاوه‌بر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاه‌های مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشور‌های دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمده‌اند.

این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کم‌سابقه در ماه‌های گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدن بیش از پیش جنایات جنون‌آمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی می‌توانست آن را پیش‌بینی کند.

طوفان‌الاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بی‌اطلاع نگاه داشته‌شده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطه‌ای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایت‌ها و کمک‌های سیاسی، مالی، تسلیحاتی و...

از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشور‌های غربی انواع جنایت‌ها را علیه یک ملت مظلوم و ستم‌دیده روا داشته بود.

این‌بار، اما انواع و اقسام دستگاه‌های تبلیغاتی کشور‌های غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر می‌شود قتل عام و نسل‌کشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بی‌گناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر می‌شود کشف صد‌ها پیکر دست‌بسته از گور‌های دسته‌جمعی داخل محوطه بیمارستان‌ها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیده‌اند را کتمان کرد؟

اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بی‌گناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدان‌های بیدار در اقصی نقاط عالم نمی‌توانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیست‌ها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاه‌ها و دانشگاه‌های دنیا می‌توان دید.

اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمی‌تواند ژست‌های تهوع‌آور انسان دوستانه یا نگرانی آن‌ها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.

وجدان‌های بیدار در دنیا می‌پرسند، اگر ادعای سردمداران کشور‌های غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نه‌تن‌ها در برابر انواع و اقسام جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم بی‌گناه و زنان و کودکان غزه سکوت کرده‌اند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکرده‌اند؟

این چهره واقعی و بی‌پرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهاد‌های بین‌المللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری و... است که سال‌ها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسل‌کشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کرده‌اند. نهاد‌هایی که گاه کوچک‌ترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضع‌گیری‌ها و دخالت‌ها مورد توجه قرار می‌دهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم می‌بندند؛ و چه خوش‌باور بودند عده‌ای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انسان‌دوستی و دفاع از حقوق بشر غربی‌ها و سازمان‌های بین‌المللی را خورده بودند! حال این خوش‌باوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بی‌رحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آن‌ها شوند؟ مگر نهاد‌های غربی و بین‌المللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمی‌دادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچک‌شان نگرانی و حساسیتی ندارند؟

این طوفان رسوا‌کننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشور‌های غربی انداخته است.

از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغ‌های سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.

بازداشت همراه با ضرب و شتم صد‌ها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایت‌ها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوش‌باور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتک‌زدن و بر زمین کشاندن آن‌ها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکایی‌ها و طرفداران چشم و گوش بسته آن‌ها قرار دارد؟

اگر یک هزارم این برخورد‌های وحشیانه علیه دانشجویان به‌ویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشور‌های غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانه‌های غربی و سازمان‌های بین‌المللی تا برخی رسانه‌های غربگرای داخلی، از هنرپیشه‌های هالیوودی تا برخی سلبریتی‌های وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاه‌نمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضع‌گیری می‌کرد و نه از سلبریتی‌های داخلی و نه از رسانه‌های وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بی‌رحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمی‌رسد.

گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته می‌شود، انبوه رسانه‌های داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم می‌کنند.

حال باید دید این رسانه‌ها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟

کاش دلباختگان ساده‌اندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدان‌های بیدار در دنیا به میدان آمده‌اند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانه‌ای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب می‌کوبیدند؟

این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحله‌ای از بیداری و آگاهی رسیده‌اند که دیگر به‌سختی می‌توان آن‌ها را فریب داد. این آغاز ضربه‌ای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجرا‌های مهمی در پیش دارد.

منبع: کیهان

دیگر خبرها

  • معاون رئیس‌جمهور: بهترین فرصت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور فراهم است
  • معاون رئیسی : بهترین فرصت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور فراهم است
  • پشت پرده فعال‌شدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
  • زمزمه صدور حکم جلب دادگاه لاهه برای نتانیاهو
  • عواقب بند س تبصره ۶ قانون بودجه | وقتی برای معافیت‌ها سقف تعیین شود چه می‌شود؟
  • هشدار به کشاورزان برای مبارزه با آفت سن گندم
  • پشت‌پرده تغییرات گسترده در ارتش چین
  • دانشجویان سال سوم دانشگاه‌ها، بورسیه دانشگاه فرهنگیان می‌شوند (فیلم)
  • طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
  • زمان بازگشت به جنوب خط استوا